توضیحات
ای حسرت همیشهها
راه باز کن
چنان که آب برکه را به دریا برسانی
چشمهات در گوشهای از جهان
دستهات در گوشهای دیگر
و صدایت در سمتی دیگر دارند میجنگند و میکُشند
لب هات را اما مخصوص تاریکی و من گذاشتهای
من که به مستی مسلحم
و در این آشیانه سرماست تا بیایی
هرجا که هستی برگرد
تا صبح نیامده
تا باد برنخاسته و لحن عاشقانهام را با خود نبرده
برگرد!
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.