توضیحات
آنجا درست پشتبهمن ایستاد مرد
دستهگلی پر از رز سرخ و سفید و زرد
یعنی میان عشق به نفرت رسیدهبود
درگیر بود با خود و سرسخت در نبرد
چسبیدم از خودم به خودش از سر جنون
چیزی شبیه چای که در یک هوای سرد
جز من کسی به عشق تو مجنون نمیشود
دیگر سکوت میکنم اصلاً برو بگرد!
باران گرفته تا تو بگویی سلام عشق!
باران گرفته تا تو بگویی سلام درد!
پاییز رنگ و بوی زمستان گرفتهاست
نفرین به آنکه از تو و باران جدام کرد
بزرگ عنصرسیار –
بسیار عالی