توضیحات
با صدای ضجه هائی که از گوش همسایه ها مخفی نماند کم کم همسایه ها با هراس و تعجب در پشت در کلبه آن زن جمع شدند و یکی دو نفر از زنان نتوانسته جلوی حس کنجکاوی خود را بگیرند و وارد کلبه شدند و با شنیدن خبر و دیدن حرکات و گریههای جنون آمیز مادر آلفردو آنها نیز با او همصدا شدند زیرا اغلب همسایه ها درموارد گوناگون از کمکهای آلفردو بهره مند شده بودند علی الخصوص پیرزنی تنها که کلبهاش در کنار کلبه آنها قرارد اشت ، باصدائی که از نهایت درد و زجر میلرزید بی مقدمه از آلفردو تعریف میکرد که چگونه هر هفته یکی دوبار به دیدنش میرفته و از پولی که با کارکردن کسب مینمود بخشی را به او میداد. این تعاریف بر سنگینی فضا می افزود و یکی از پلیسها که گوئی تحمل وزن و سنگینی آن فضا را نداشت با چشمانی که اشک در آن حلقه زده بود از بین افراد حاضر خود را به بیرون از کلبه کشاند و با ازدحام رو به افزایش افراد محلی روبرو گشت،
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.